نگار آذرپویا

نیم‌نگاهی بر پنج اثر نقاشی رنگ و روغنی از مینا نیک‌رزم

نیم‌نگاهی بر پنج اثر نقاشی رنگ و روغنی از مینا نیک‌رزم
نقد هنر
شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۸
کد خبر :  ۴۲۷۶۵

نیم‌نگاهی بر پنج اثر نقاشی رنگ و روغنی از مینا نیک‌رزم

 


 نگار آذرپویا
دانشجوی رشته پژوهش هنر 

خانم نیک‌رزم جزو آن دسته از نقاشان معاصری ست که آثاری محتوا محور دارند. شیوه ی بازنمایی در نقاشی های فیگوراتیو او اغلب به شکلی رئالیستی و گاه سوررئالیستی ست. مجموعه‌ای که در این جستار مرور میکنیم حاصل همزیستی 10 ساله ی نقاش با این تابلو ها یا بهتر بگوییم با این مضامینی ست که به قول وی «هر یک به دفعات برای آدمی قابل تکرار است و البته به اشکال مختلف در گذر زمان... یا لا اقل برای من اینطور بوده است» و مسلماً موازی با تغییر و تحولات خالق اثر دستخوش تغییراتی شده است. شایان ذکر است که نگاه دینی نقاش به زن از نام گذاری پرده ها روشن است.

به صراحت میتوان گفت او نیز به مانند همتایان زن خویش به شیوه ای «سمبولیک» و رمزگونه نقش می زند و بنابرین بیانی((expressive. علاوه بر قابلیت بررسی آثار از نظر فرهنگی ، خوانش آنها با رویکرد زنانه به واسطه ی شناخت ویژه ای که نقاش از "زن" این واژه ی دو حرفی به مخاطب می دهد میسر می گردد.  زن عنصر محوری در این مجموعه است و هر تک پرسوناژ مونث از آرمانی و آرزویی حرف می‌زند، آرمانی بی شک غیرمادی برخاسته از درون و از ناخودآگاه خالق اثر.

زنان آثارش چهره ندارند جز یکی(عنوان تابلو: تمنا) ، تنها زنی که حدس میزنیم با «دیده شدن و نگریسته شدن» راحت نیست ، نیکرزم میگوید: «صورت خود را پوشانده...»  و این زن واضح‌ترین چهره را در این بین ازآن خویش می‌کند. نقاش با کنتراستی که میان چهره و سرپوش از نظر رنگمایه ایجاد کرده است این موقعیت را تشدید می‌کند. این دوگانگی های جذاب از ویژگی های مشترک نمود زنانگی(femininity) در آثار تجسمی و من جمله نقاشی های خلق شده توسط زنان می باشند. صورت سرد و خیره ی پرسوناژ(تمنّا) با دو سیبی که در دست گرفته و انگار دارد به ما، به مخاطب تعارف می‌کند از طرفی اشاره ای ضمنی، به خطایی است که نخستین زن خلقت مرتکب شد و از طرفی دیگر به واسطه ی زوج بودن میوه از هر دو جنس انث و ذکور در این داستان حرف می‌زند. (تصویر شماره 1)

زنان این مجموعه همان زنان کنش‌گری هستند که با «نگاه خیره‌ی مردان» به مقابله برمی خیزد. البته با احتساب نورم (norm) و چهارچوب های آفرینش تجسمی در محدوده‌ی جغرافیای کنونی ما در شرایط حاضر- و همچنین تاحدودی در ادوار گذشته نیز- عنصر زن بدانگونه که در غرب پیش از پا گرفتن فمینیسم و حتی کم و بیش بعد از آن تصویر شده، ظهور نیافته است.

این زنان به تعبیر فمینیسم غربی «کنش‌گر» اند ، صرفاً ابژه نیستند  بلکه فاعلانه و فعالانه - و نه منفعلانه- ایفای نقش می‌کنند، آشکارا بدون حضور جنس مذکر، اشاره ای به اهمیت زن در ارتباط با یک مرد حتی از نوع مخاطب آن نمی‌شود.

عناصر زندگی بخش نیز در کنار عناصر دوگانه حضور دارند و گاهی حتی درتقابل با یکدیگر، شمایل ماهی در کویر چهره‌ی زن که با آب یکی شده است سمبولی صریح از زندگی است. یا تصویرشمعدانی در تابلوی «تفکر». (تصویر شماره 2)

در تابلوی«من و خدا» (تصویر شماره 3) نیز هلال صورت پیداست و پوشش رنگین کمان گونه ی زن حکایت از یک تحول یا رخدادی درونی و متعالی است با  بازنمایی بغض و مکثی که هم پرسوناژ دارد و هم ابرهایی که با حضورشان چهره و دست‌ها را هم پلان و هم اهمیت می‌سازند و عاری از منیّت و فردیت. رنگین کمان شاید همان حال خوب پس از باران یا بغض و گریه  است.

هم اینجا و هم در پرده‌ی«شوق دیدار» (تصویر شماره 4) زن در موقعیتی والا تصویر میشود. ساختارشکنی نیکرزم در بازنمایی فراواقعی کعبه با سپید شدن این خانه محقق می‌شود و وجه اشتراک آن با  پرده‌ی «تفکر» و «آتش دل»  تلفیق اندام انسانی با دیگراجزای تصویر می باشد که ویژگی سوررئالیستی آنرا نشان می‌دهد. «آتش دل» (تصویر شماره 5) نیز فضایی روحانی دارد، زن یکسره نور میشود و درون فانوس مصداق نوری این جهانی و زمینی را می یابد، به ظن نگارنده مضامین این مجموعه به کمک سبک و سیاق بازنمایی که در آنها به کار گرفته شده، در مقابله جویی با «نگاه خیره‌ی مردان» در آثاری که محوریت آن عنصر زن می‌باشد موفق عمل کرده است، هرچند هنوز همان نگاه شمایل نگارانه و ایده آلیستی به زن را می نمایاند و از نمایش زن عادی و واقعی در بطن زندگی روزمره فاصله دارد. خودآگاه یا ناخودآگاه ویژگی های بارز نقاشی زنانه در مجموعه‌ی نیک‌رزم خودنمایی می‌کند، نظم و تقارنی که در نقاشی‌ها هست بی‌شک ریشه در روح زنانه ی پدید آورنده‌ی آن دارد و همانطور که گفته شد در همه‌ی پرده‌ها تضاد و تناقضی که آثار یک زن داراست به نحوی بروز میکند، چه در «شوق دیدار» به واسطه ی کاربست واژگونه‌ی رنگ، در «تفکر» با استفاده از دو معنای متفاوت و متضادی که گل شمعدانی القا می کند و نیز عنوان متناقض تابلو که با فهم معنای این گل در فرهنگ جهانی پررنگ تر می‌شود. شمعدانی در مفهوم جهانی‌اش «آسودگی و فراغتی که گاه تا حد نابخردی و نادانی پیش می رود» را می‌رساند اما در فرهنگ ما معنی غریبی به خود میگیرد و جایگاهی نوستالژیک می یابد که حکایت از زندگی سنتی ایرانی میکند، عطر و بوی سنت می‌دهد و تمثیلی از نجابت خود زندگی می‌شود.

سخن آخر اینکه این آثار بیشتر به گستره ی معلّقی از زمان و مکان تعلق دارند تا یک بافت زمانی و مکانی با مختصات روشن چرا که بک گراند‌ها حرف نمی‌زنند.

       
تصویر شماره 1 (تمنّا)

تصویر شماره 2 (تفکر)



 

 

تصویر شماره 3 (من و خدا)
 

تصویر شماره 4 (شوق دیدار)
 


تصویر شماره 5 (آتش دل)
 
 


ارسال نظر