به گزارش روابط عمومی حوزه هنری آذربایجان شرقی، حجتالاسلام سید حسین علیانسب، دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه تبریز در این نشست اظهار کرد: در بحث آذربایجان رهبر معظم انقلاب در چند ماه گذشته فرمودند: « هر روایتی از تاریخ ایران بدون اشاره درست به تاریخ آذربایجان ناقص و ناتمام است» و چندین سال است که دنبال آن بودیم تا این مطلب جا بیافتد. ما شخصیتهای تاریخی خود را نمیشناسیم، در مسئله پیشهوری اکنون جوانان ۲۵ ساله میگویند پیشهوری قهرمان است، ۵۰ سالهها نمیشناسند و ۷۰ سالهها میگویند کمونیست بود و نظرها در مورد پیشهوری ۱۸۰ درجه در حال تغییر است و اگر این مسائل را بیان نکنیم دچار مشکل میشویم چراکه رهبر انقلاب فرمودند اگر تاریخ را ننویسید دیگران هرگونه که میخواهند مینویسند.
وی افزود: در بحث تاریخی میان افراد اتفاق نظر وجود ندارد و قرار هم نیست به وحدت نظر برسیم، در نظریه دیویس گفته شده افزایش انتظارات باعث انقلاب ایران شده و ادله تاریخی او نیز درست است، در نظریه جانسون نیز گفته شده تناقض ارزشهای شاهنشاهی در ساختار جامعه دچار مشکل شد و زمانی که دقت میکنیم میبینیم درست هستند چراکه در بحث تاریخی به هر شکلی نگاه کنیم ثمره همین است و نیازمند نگاه جامع و مطالعه است تا به نظرات درست رسید.
حجتالاسلام علیانسب خاطرنشان کرد: اگر به مسائل تاریخی سال ۱۳۵۶ توجه کنیم، اگر بگوییم آیت الله قاضی نبود انقلاب پیروز نمیشد حرف بیراهی نیست اما نمیتوان گفت صاحب انقلاب است و باید دقت کرد آذربایجان کجا بازیگردان، کجا بازیگر و کجا بازیچه بود اگر اینها از هم تفکیک نشود، دچار مشکل میشویم. در نهضت تنباکو آذربایجان بازیگردان بوده و میرزای شیرازی بزرگ بازیگر است یا در نهضت مشروطه آذربایجان بازیگر و تهران بازیگردان است اما بعد از شکست مشروطه، ستارخان کارگردان تمام بازیها در کشور است و اگر آذربایجان و ستارخان نبود، مشروطه به ایران باز نمیگشت؛ اینکه مدیریت کرده یا نقش ایفا میکند اهمیت بالایی دارد. در بحث فرقه نیز پیشهوری بازیچه و بازی بین آذربایجان و استالین است اما روسیه بازیگردان است.
این استاد دانشگاه تبریز با بیان اینکه آذربایجان هرجا کاری کرده، با وحدت همراه بوده است، ادامه داد: در نهضت تنباکو اگر آذربایجان اتحاد نداشت یکدست عمل نمی کرد، ناصرالدین شاه را نمیتوانست وادار کند تا از قرارداد تنباکو عقب نشینی کند و ادله تاریخی هم بر این وجود دارد؛ در مشروطه نیز متحد کار کردیم، وقتی علما و ستارخان با هم متحد شدند کار انجام شد. در این موضوع دو پیشفرض داریم؛ پیش فرض اول نقش بازیگر، بازیگردان و بازیچه شدن است و پیش فرض دوم نیز وجود وحدت بین همه نیروها است.
وی یادآور شد: سال ۱۳۲۵ فرقه از تبریز خارج میشود و در قضیه فرقه آذربایجان به شدت تنبیه شد و با این تنبیهی که شد نباید انتظار داشت با جدیت در عرصه های سیاسی حضور داشته باشد؛ آذربایجان را مردم از پیشهوری گرفتند دولت که نگرفت، محمدرضا وقتی پادشاه شد، متهم به ضعف بود و جریانات سیاسی جسور در کشور ایجاد شده بود.
حجتالاسلام علیانسب اضافه کرد: آذربایجان بعد ۱۵ ماه برگشت و محمدرضاشاه شروع به تنبیه کردن تبریز کرد و زهر چشم گرفت که اعدامهای گسترده فرقه چیان را به همراه داشت و در اسناد پهلوی آمده است که یازده هزار اعدام انجام شده بود. این تنبیه چنان بود که انجمن آذربایجان نامه نوشت و در آن نامه معترض شد که عوامل حکومت چنان ستمی میکنند که مغول نکرده است. از لحاظ عاطفی در دوره بعد پیشهوری، تبریز تنبیه جدی شد و برای شرکت در حوادث سیاسی نباید انتظار داشت تا نقش قبلی را داشته باشد و بازیگر درجه دو شد و تأثیرگذاری چندانی نداشت اما بیتفاوت هم نبود.
این دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه تبریز خاطرنشان کرد: در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز در تبریز روزنامه مهد آزادی تاثیر بسیاری در حوادث داشت که مرحوم پیمان آن را تأسیس کرده بود و بازیگردان این نهضت مرحوم آیت الله کاشانی بود و تبریز در حد انتظار ظاهر نمیشد چراکه اختلاف بین تفکر ملیگرایی و مذهبی مابین کاشانیچیها و مصدقچیها وجود داشت و اگر در تهران اختلافی باشد، به تبریز هم میرسد.
وی متذکر شد: شش ماه بعد رفتن پیشهوری، شاه به تبریز میآید حوزویها استقبال از او را تحریم میکنند اما آیت الله شریعتمداری به استقبال او میرود و عذرخواهی میکند از این بابت علما دیر خبردار شدند و بیانیه میدهد شاهنشاه شیعه به پایتخت شیعه میرود اما بقیه حوزوریها مخالف بودند ومیرزا فتاح شهیدی در این قضیه مخالف شریعتمدار شد. این گونه علما دو دسته میشوند و تبریز دورهای را طی میکند که راکد است تا به سال ۱۳۴۱ برسد.
این استاد دانشگاه تبریز افزود: سید هادی خسروشاهی نوشته است: همسایه امام خمینی(ره) و نور چشمی آیت الله شریعتمداری بودم، امام دعوت کرد و گفت، به آذربایجان بروید و اگر انجمن ایالتی و ولایتی در این حد که در قم، مشهد و تهران بماند، مانند کارهای قبلی زمین میخورد و شهرهای دیگر باید کمک کنند و با سید احمد خسروشاهی، مجتهد تبریزی، محمدعلی قاضی و دیگر علما صحبت کن؛ آذربایجان را گشتم با هر کسی صحبت کردم و بیانیهای با ۴۰ امضا به نفع انجمن ایالتی ولایتی جمع شد و بازار تبریز هم در طول این نهضت تا زمانی که در آذر ماه لایحه پس گرفته شود، تق و لق و نیمه تعطیل بود.
وی خاطرنشان کرد: در تبریز هیچکس با این نهضت مخالفت نمیکند و آیت الله شریعتمداری در قم با امام(ره) دست به دست هم دادهاند و با همان اتحاد قم، تبریز هم به مخالفت با لایحه انجمن ایالتی ولایتی برمیخیزد.
وی افزود: در تبریز ورود به نهضت انجمن ایالتی ولایتی نیز با دعوت امام(ره) و آیت الله شریعتمداری بود و اگر نقش آیت الله شریعتمداری را در تبریز نادیده بگیریم نمیتوان روایت درستی داشت، آیت الله شریعتمداری با امام(ره) کلا یکی بوده و تفاوتی بین آنها نبود. هر بیانیهای که امام میدادند، آیت الله شریعتمداری در نهایت با یک روز فاصله در حمایت از او بیانیه میداد اما بعد از مدتی آیت الله شریعتمداری حمایت نکرد.
حجتالاسلام علیانسب متذکر شد: آیت الله شریعتمداری روحیه انقلابی نداشته و ملاحظات خاصی داشت که سبب اختلاف وی با امام(ره) شد و نقل شده است یک روز آقای اهری و خسروشاهی سال ۱۳۴۲ به سبب ترس اختلاف میان آنها به سوی آیت الله مطهری و بهشتی رفتند که هر دو شاگرد امام بودند تا واسطه گری کنند، آنها گفتند امام(ره) در اعلامیهها از آیت الله شریعتمداری حمایت کند و امام(ره) نیز فرمودند آیت الله شریعتمداری هم از شاه انتقاد کنند ولی هرچه تلاش کردند آیت الله شریعتمداری زیر بار نرفت و اختلاف سال ۱۳۴۲ پیش آمد.
وی اذعان داشت: شاه تهدید می کند اگر طلبهها مخالفت با انقلاب سفید را شدت دهند سرکوب میکنیم بر همین اساس در دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف با شهادت امام صادق(ع) هم بود این سرکوب اتفاق می افتد و هر دو عزای عمومی اعلام میکنند و دوم فروردین امام(ره) در خانه، آیت الله شریعتمداری در دفتر و آیت الله گلپایگانی در فیضیه روضه داشتند. قرار بود نیروهای حکومتی روضهها را برهم بزنند اما توان بر هم زدن دفتر امام(ره) و آیت الله شریعتمداری را نداشتند و تنها فیضیه را به خاک و خون میکشند و امام خمینی(ره) بلافاصله به فیضیه میرود و در سخنرانی ای می گویند، حالا که زدند ما نیز بهرهبرداری میکنیم اما آیت الله شریعتمداری میگوید، آنها باز هم میکشند.
این دانشیار دانشگاه تبریز گفت: نیروهای حکومتی در تبریز وارد طالبیه میشوند و در مدرسه طالبیه زد و خورد میشود و هدف فقط ترساندن بود، این مورد به مسجد حاج یوسف که مراسم مذهبی در آنجا برگزار میشد، کشانده شده و درگیری جدیتر میشود و فروردین 42 تبریز، آقای قاضی از دیدگاه امام(ره) و آقای ناصری از دیدگاه شریعتمداری حمایت می کنند.
وی تصریح کرد: در تهدید ۱۸ خرداد ماه نیز میگویند، اگر مقابله کنید، زنان هرزه را به دفتر مراجع میریزیم تا آبروی شما را ببرند، امام(ره) میگوید، هیچ غلطی نمیتوانند نمیکنند. اما آیت الله شریعتمداری میگوید، چرا این اتفاق بیافتد. این دو دیدگاه در قم ایجاد شده، به تبریز منتقل میشود. سال ۱۳۴۲ روز عاشورا در تبریز به همان اتفاقی که در قم امام اعتراض کرده بودند، در تبریز هم در خانه آقای قاضی روحانیون هم قسم میشوند تا مساجد و منبرها را تعطیل کنند و محرم نیز روحانیون قسم میخورند تا از هیچ چیزی نترسند. در ماه محرم شهربانی طلبهها را دستگیر میکنند و آزادی آنها بستگی به مذاکرات آیت الله شریعمتداری و امام(ره) دارد.
این استاد دانشگاه تبریز ادامه داد: در محرم سال ۱۳۴۲ به روحانیون اجازه منبر داده میشود. امام(ره) گفته بود، هشتم محرم افشاگریها شروع شود و روز عاشورا برای اولین بار در بازار مظفریه مراسم برگزار میشود و آقای وحدت، انزابی و ناصر زاده منبر می روند و جمعیتی زیادی آمده بود و آقای بکایی میگوید: یزیدِ زمان امروز در تهران نشسته است.
وی افزود: منبرها خیلی تند بودند و روحانیون قسم خورده بودند تا ادامه یابد و ظهر عاشورا شروع کار بود تا جایی که دو روز بعد امام دستگیر و زندانی میشود. از آنجا که امام خمینی(ره) مرجع بود بنا به گفته آقای امینی برای کمک به امام، با آقای مرتضوی رفتیم از آیت الله شریعتمداری گواه بگیریم. بسیار سختی کشیدیم و عدهای بودند که اجازه نمیدادند نزدیک او شویم در حالیکه هادی خسروشاهی هم نوشته است برای کمک به امام، به دیدار آیت الله شریعمتداری در ری رفتم و او گفت برو تبریز عدهای را بیاور تا از امام حمایت کنند؛ بنابراین تاریخ به دو شکل نقل شده است.
حجتالاسلام علیانسب یادآور شد: اطرافیان آیت الله شریعمتداری افرادی بودند که با امام مشکل داشتند اما خود او از امام دفاع میکرد، امام آزاد میشود و خطبای تبریز اکثرا در زندان بودند و این خطبا که با یکدیگر ارتباطی نداشتند در زندان قزل قلعه باهم مرتبط می شوند و شبکه سازی می کنند. اختلاف میان آیت الله شریعتمداری و امام که بزرگ شد، تبریز دوباره به کما رفت و از سال ۱۳۴۳ ما شاهد کوچ علمای تبریز به قم و دیگر جاها هستیم. بعد از این کوچ، آقای قاضی تنها می ماند و نفر دوم نیز آقای محمدحسین انزابی بود و آن قدر سرکوب زیاد شد که مساجد کارکرد چندانی نداشته و روضههای زنانه و خانگی برگزار میشد.
وی با تاکید بر اینکه شاه سال ۱۳۵۳ گفته ایران جزیره ثبات است، اضافه کرد: خطبایی که از تبریز رفتند عمدتاً ارادتمندان آیت الله شریعتمداری بودند و در فضای تبریز انتظار ایجاد شده بود که اگر قرار باشد آرامش داشته باشند بهتر است به جای دیگری بروند که شناختی از آنها نداشته باشند و این خطبا سلب مسئولیت کردند.
این استاد دانشگاه تبریز تاکید کرد: اختلاف مراجع، بسیار مهم است، امام از ایران رفت و نظر آیتالله شریعتمداری نیز کنار آمدن با رژیم بود. آیت الله خویی در عید غدیر سال ۱۳۵۷ مرجع تقلید بسیاری در ایران و آذربایجان بود. شهربانو فرح که خود از سلسله جلیله سادات بود برای دیدار آیت الله خویی به عراق میرود، آیت الله خویی بیمار بود و اجازه دیدار نمیداد. آیت الله خویی را برای رهایی از این دیدار به کوفه بردند. اما فرح او را پیدا کرده و با ایشان ملاقات میکند و تنها یک عکس از آن دیدار منتشر شد و آن را در تلویزیون ملی پخش کرده و در بوق و کرنا کردند و گفتند، آیت الله خویی با دعوت مردم به وحدت برای شاهنشاه دعا کرده است. به دنبال آن، در مدرسه حجتیه میان طرفداران آیت الله خویی و امام خمینی(ره) دعوا ایجاد شده و طلبهها یکدیگر را زدند بهگونهای که طلبهها از ایران به پاریس رفتند تا از امام بپرسند آیا بعد از این اقدام میتوان به آیت الله خویی اهانت کرد و امام نپذیرفته بودند.
وی با بیان اینکه آیت الله شریعتمداری موضعی داشت که به نفع پهلوی بود و میگویند این موضع نباید جایی درز پیدا کند اما خودشان رسانهای میکنند، گفت: در سال ۱۳۵۶ مراسمات مربوط به بزرگداشت سید مصطفی خمینی برگزار شده و قیام قم اتفاق میافتد و بهمن ماه موضوع چهلم شهدای قم بود که جریان را آقای قاضی که فرد با سیاستی بوده و کسی جز امام خمینی(ره) از نظر شخصیتی، سیاست و زرنگی با او قابل مقایسه نیست، رهبری میکند. آیت الله قاضی تمامی کارها را برای قیامی بزرگ انجام میدهد و ۲۹ بهمن 56 تبریز باز هم با وحدت پیش میرود و تمام طرفداران آیت الله شریعتمداری هم بیانیه چهلم را امضا کردند و همه روحانیت به اتفاق امضا میکنند و ۲۹ بهمن ماه بهگونهای نهضت جلو میرود که صرفاً آقای قاضی ماجرا را به طور کامل میدانست.
حجتالاسلام علیانسب خاطرنشان کرد: آیت الله قاضی آن قدر در سخنرانیها متین صحبت کرده که اتفاق خاصی در تبریز رخ نداده است اما صبح روز ۲۹ بهمن ماه دانشجویان دانشگاه را به تعطیلی میکشانند و بستر آماده قیام بزرگ است. اما حق شناس با گلوله خود به محمد تجلا بزرگترین خیانت به پهلوی را رقم زد و تمام پاس های گل را به آیت الله قاضی داد و آنها انفجاری شروع کردند.
وی ادامه داد: هیچ آسیبی به مردم و اموال مردم وارد نشد و وقتی تانکها در خیابان مستقر شدند، آیت الله قاضی بعد از ظهر قیام را آرام میکند و روحانیون طرفدار آیت الله شریعتمداری بیانیه داده و مردم را به آرامش دعوت میکنند، آیت الله قاضی آنقدر زرنگ بود که بعدازظهر از رابطه خوب آیت الله شریعمتداری با دربار استفاده کرده و آنها را به آرامش دعوت میکند درحالیکه ۳۰ بهمن ماه زندگی عادی در تبریز جریان داشت و برای شهدای دیروز مجلس ختم هم گرفتند. مدیریت قاضی در ۲۹ بهمن ماه بحثی جدی است که کسی جز او نمیتوانست انجام دهد. رهبر معظم انقلاب فرمودهاند: اگر ۲۹ بهمن تبریز نبود، قیام قم همچنان سرکوب شده و به تاریخ میپیوست.
این دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه تبریز متذکر شد: ۱۸ اردیبهشت 57 ماه موضوع دانشگاه تبریز رخ داده و با رفتن امام به نوفل لوشاتو ارتباط آیت الله قاضی با امام بهتر شده و او در اطراف مسجد کدخدا باشی چندین خانه گرفته و زنان رفت و آمد میکنند و پای زنان را هم به انقلاب باز میکنند و اعتصاب کارکنان شرکت نفت و بازار و همه به واسطه ایشان بوده است. شاه که از ایران میرود قاضی در یک روز مانده به ۲۸ صفر، شش بهمن ماه در راهپیمایی تبریز ۱۰ شهید و ۲۵ زخمی میدهد و فردای آن هم قیام سراسری برگزار میشود.
وی ادامه داد: در بهمن 57، روزی که فرودگاه بسته شده بود، آیت الله قاضی در فرودگاه نفوذ کرده بود که اگر فرودگاه تهران بسته است، امام را در تبریز بنشاند و آن زمان خلق مسلمان شکل گرفته بود ولی آنچنان حضور فعالی نداشت و روزی که قاضی را کنار میزنند شرارت خلق مسلمان آغاز میشود.
در ابتدای این نشست، دکتر محمد طاهری خسروشاهی، رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجان شرقی با اشاره به اهمیت آذربایجان در تاریخ معاصر ایران گفت: مطالعه در حوادث سیاسی و اجتماعی و تحولات فرهنگی ایران معاصر نشان می دهد که آذربایجان در این تحولات و در زمینه های گوناگون و متنوع اجتماعی، نقش بسیار مهمی بر عهده داشته است.
وی با اشاره به برهه تاریخی دهه سی تا پیروزی انقلاب که موضوع این نشست تخصصی است، گفت: این برهه تاریخی در عقبه خود سه مساله مهم نهضت ملی شدن نفت، قیام سی تیر و حادثه کودتای 28 مرداد را دارد. در همه این حوادث و رویدادها، ردپای تبریز بسیار پررنگ مشاهده می شود.
رئیس بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی افزود: آرشیو مطبوعات و اسناد تاریخی نشان می دهد که بیشترین مکاتبات آیت الله کاشانی و دکتر مصدق؛ رهبران دینی و ملی نهضت نفت در سال 1329 با فعالان نهضت نفت در تبریز بوده است. همین طور در حادثه 30 تیر سال 31 سخنرانی مرحوم دکتر منوچهر مرتضوی؛ استاد وقت دانشگاه تبریز در رادیو ملی ایران که به نمایندگی از سوی جمعی از مبارزان نهضت ملی صورت می گرفت در خور اشاره است.
طاهری خسروشاهی با اشاره به نقش تبریز و آذربایجان در کودتای 28 مرداد 32 نیز گفت: در این حادثه مهم تاریخی نیز ردپای تبریز بسیار برجسته است. از جمله اینکه در اتفاقی نادر که البته خیلی در اسناد تاریخی تبیین و بررسی نشده، گویا شخص محمدرضا شاه که از تکاپوی دانشجویان انقلابی تبریز به ستوه آمده بود، به صورت مستقیم دستور تعطیلی دانشگاه تبریز را می دهد و کودکانه چنین استدلال می کند که با وجود فعالیت دانشگاه بزرگ تهران، نیازی به دانشگاه کوچک تبریز نیست!! که البته مشاورانش او را از این اقدام برحذر می دارند.
وی در بخش دیگری از صحبت های خود که در جمع محققان حوزه تاریخ معاصر انجام می گرفت، به معرفی یک سفرنامه ناشناخته و گمنام از جهانگردی سوئیسی به نام نیکولا بوویه پرداخت که دربرگیرنده گزارشی از وضعیت سیاسی و اجتماعی تبریز در زمستان سال 1332 است و ضرورت دارد به زبان فارسی ترجمه شود.
وی در پایان به نقش مردم تبریز و آذربایجان در همراهی با نهضت اسلامی امام خمینی رحمه الله علیه اشاره کرد و گفت: به گواهی اسناد تاریخی، مردم آذربایجان به عنوان یکی از پیشگامان نهضت، در فروپاشی بنیاد نظام ستمشاهی نقش بسیار مهمی برعهده داشتند و از نخستین سالهای قیام امام خمینی، به صف مبارزه پیوسته بودند و سرانجام با قیام تاریخی 29 بهمن، طومار رژیم را برچیدند.
گفتنی است؛ سلسله نشستهای پژوهشی با عنوان مصادیق تاریخی آذربایجان پیشرو در انقلاب در یکصد و پنجاه سال اخیر به همت واحد پژوهش حوزه هنری آذربایجان شرقی برگزار میشود چراکه این حوزه هنری استان چشم انداز سند تحولی خود را « روایت و ثبوت آذربایجان پیشرو در انقلاب بر مبنای غیرت و تدین» قرار داده است و به همین خاطر برای دست یافتن به این چشم انداز این سلسله نشست ها را تدارک دیده تا در این نشستها وجوه سیاسی پیشرو بودن آذربایجان در حوادث تاریخی بررسی شود.