عصر حاضر را از آن جهت عصر اطلاعات و ارتباطات عنوان می کنند که اطلاعات و پیام ها در آن واحد از شخصی به شخص دیگر انتقال می یابد. در عصر اطلاعات صفر و یکی برقراری ارتباطات جز به مدد تبلیغ و رسانه میسر نیست. از اینروست که تبلیغ در دنیای نوین به ابزاری اساسی تبدیل شده است.در عصری که آکنده از پیامهای تبلیغی است، پیامها یا تبلیغات دینی به ویژه در کشورهایی که بر دینداری تأکید می ورزند به وفور دیده می شود. بدیهی است که در دنیای امروز که فرهنگ ها، تمدن ها، ادیان و تمام ارکان هویت ساز ملل هدف آماج جهانی شدن قرار گرفته است، برای حفظ این عناصر و در پی آن صیانت از هویت ملی باید از طریق تبلیغ کوشید تا هویت فردی و ملی در امان بماند.
حال که در روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی قرار گرفته ایم، مناسب حال دیدیم تا اطلاع رسانی دینی را از منظر هنر بشکافیم تا دین را هنری تر عرضه بداریم.
برای ورود به بحث ابتدا تعریف تبلیغ را در بیان رهبر معظم انقلاب می آوریم:« تبلیغ در اسلام به معنای رساندن حقایق و معارف اسلامی و دعوت و تشویق مردم به رعایت و اطاعت از فرامین الهی و تأسی به سیره انبیاء و ائمه اطهار -علیه السلام - به کار رفته است. آنچه ما به آن اعتقاد داریم معنای واقعی تبلیغ است یعنی رسانیدن حقایق و واقعیتها بگوش مردم جهان است... تبلیغی که ما دنبال آن هستیم، غیر از تبلیغ مصطلح در دنیاست، تبلیغ ما رساندن واقعیت و حقیقت به ذهنها است و حقیقت چیزی شریف، عمیق و بسیار والاست.»
حال بایستی برای رسیدن به این حقیقت شریف عمیق بسیار والا هنر را به استمداد طلبید و از مجرای هنر به آن دست یافت.
رشد و توسعه وسایل ارتباطی و از میان برداشته شدن مرزهای جغرافیایی، بر قدرت و کثرت خبرگزاریها، تعدد ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی و تعدد روزنامه ها و کتب و مجلات، شبکه های ماهواره ای و فضای لجام گسیخته مجازی افزوده شده است و هر کسی در این بازار آشفته اطلاعات کالای خود را عرضه می دارد.استعمارگران با استفاده از این فضای پیش آمده به جای تخریب خانه ها و انهدام ساختمانها، به تحریف تاریخ و انحطاط جوامع، و به جای ترور اشخاص به ترور شخصیت ها روی آورده اند. به بهانه احترام به حقوق بشر، دموکراسی،آزادی، صلح و برابری و... آزادیخواهان و رهبران و متفکران ظلم ستیز را به زنجیر کشیدند و توطئه گران و مزدوران و نمایندگان خود را آزادیخواه، انقلابی و مصلح نامیدند و تجاوز به ممالک کوچک و ضعیف را نجات مردم و غارت اموال آنان را کمک رسانی نامیدند. و اینها همه را به مدد تبلیغ به دست آوردند.
عامل موثرى که در عصر حاضر مساله تبلیغات را تنوع و قدرت بخشیده آمیختگى و پیوستگى آن با هنراست، چیزی که استعمارگران بر قدرت آن وقوف کامل دارند و از آن به خوبی در پیشبرد برنامه های خود استفاده می کنند.
به گواهی تاریخ استفاده از ابزار هنر در تبلیغ همواره بسیار مؤثر واقع شده است، زیرا هنر امری فطری است. هنرِ خلق زیبایى و به وجود آوردن آثار دلپذیر، نیرویى است که خداوند در وجود آدمى به ودیعت نهاده است. هنر داراى زمینه اى گسترده وافقهاى باز و بى کرانى است و با هر چه درآمیزد آن را تنوع و تحرک و پویایى و نفوذ مى بخشد.
هنر نیرویى است ارزشمند که مى توان آن را به استخدام اندیشه ها و اهداف عالى انسانى و نشر معارف اسلامى و گسترش عدالت اجتماعى در آورد. همچنانکه مستکبران مى توانند آن را در راه اهداف استکبارى خود بکار گیرند و شوربختانه بکار گرفته اند!
مبلغان دینی باید به این نکته توجه کنند که وظیفه تبلیغى آنها تنها به گفتن مساله و خواندن و ترجمه کردن یک حدیث وایراد خطابه ادا نمى شود. آنها بایستی مسلح به ابزار هنر نیز باشند و بتوانند از آن نیز بهره بگیرند. مبلغ دین باید از علوم جدیده ای چون روانشناسی و جامعه شناسی بهره ای وافر برده باشد تا بتواند از آنه برای تبلیغ دین استفاده نماید.
به هر حال زبان هنر، زبان بین المللى است و دارای ایجاد ارتباط، با همه انسانها از هر نژاد و قبیله. وجود ویژگیهایی نظیر: گستردگى قلمرو، قدرت نفوذ، توانایى تبیین و تفهیم، همواره هنر را مورد توجه انسانها قرار دادهاست و افکار و اندیشهها را به خود گرایاندهاست. شک نیست که مقوله هنر، در حال حاضر، نقش و جایگاه بالایى در پیام رسانى یافته به گونه اى که جدایى این دو مقوله از یکدیگر، امکان پذیر نیست. امروز اشکال و شیوههاى پیام رسانى بسیار دگرگون شده اند. تکنیک و صنعت به کمک هنر آمده و امکانات جدیدى در تولید و عرضه پیام فراهم آوردهاست به گونه اى که میزان کاربرد و تأثیر شیوههاى گذشته را تا اندازه بسیار تحت الشعاع قرار داده است.
هگل برای نخستین بار « تاریخ جهانی هنر» را مطرح ساخت و بیان کرد هدف اصلی تاریخ هنر در مطالعه و پژوهش، پیرامون رابطه میان هنر و فرهنگ جامعه خلاصه میشود.
استفاده صحیح از هنر مىتواند انتقال هر پیامی ( تبلیغ) را به اوج اثرگذارى نزدیک کند، دلیل ما بر این ادعا آن است که تبلیغ، تماما با انتقال پیام و القاء احساسات همراهاست و این دقیقا همان کارکردى است که براى هنر تبیین شدهاست. تجربه نشان دادهاست که کارهاى هنرى درک مفاهیم پیچیده را آسان مىکند. به نظر مىرسد به همین دلیل باشد که موثرترین ابزارى که پیامبران الهى براى تبلیغ دین از آن بهره مىگرفتهاند هنر بودهاست. قرآن که بزرگترین اثر در زمینه تعلیم و تربیت انسان است، محل تبلور زیباترین جلوههاى هنر است.
مهمترین مزیتهاى هنر در انتقال پیام عبارتند از جذابیت، انتقال غیر مستقیم پیام، تنوع و ماندگاری و اثر گذاری عاطفی.
در امر جذابیت گفته شده است که قالبهاى خشک سنتی، آنگاه که از تاثیرگذارى عاجز مىشود، هنر قد علم مىکند و آنچنان همه را شیفته و مجذوب خویش مىسازد که گاه خلاصه یک کتاب عظیم فلسفى را مىتوان هنرمندانه، در دل صفحهاى گنجاند و به مخاطب عرضه کرد.
اما انتقال غیرمستقیم پیام نیز چنین است، در بسیارى از موارد، هنگامى که مطلبی- هرچند صحیح- به صورت مستقیم بیان مىشود، مخاطب پیام به صورت احساسى و نامعقول در مقابل آن مطلب جبههگیرى مىکند. این در حالى است که انتقال غیرمستقیم پیام طورى عمل مىکند که مخاطب پس از گرفتن پیام با آرامش در مورد آن به تفکر مىنشیند و اگر پیام مطابق فطرت او باشد، قهراً آن را خواهد پذیرفت.
تنوعطلبى که از خواستههاى فطرى انسان است به وسیله هنر، تامین مىشود زیرا هنر با نگاه متفاوتش از موضوعى کهنه و تکرارى مطالبى نو و جالب توجه ارائه مىکند.
ماندگارى و اثرگذارى عاطفی نیز لازم و ملزوم یکدیگرند، اهمیت فوقالعاده آنها، در آن است که شرط لازم براى درونىشدن یک پیام یا هنجار در انسان هستند. و اما خطرى که وجود دارد آن است که معاندان از هنر در تبیین افکار باطل سوء استفاده کنند. اگرچه هنر امرى است که فطرت انسان به راحتى صدق و کذب آن را تشخیص دهد اما به هر حال با برخى اقدامات موذیانه مىتوان آن را با ناپاکىها آلود. این خطر، وظیفه مدیران فرهنگى و مبلغین جامعه و نیز مخاطبان، را سنگینتر مىکند نه آنکه به خاطر ترس از این خطر، مزایاى استفاده از هنر را نادیده بگیریم.
در پایان خاطر نشان می شود که پیام مورد تبلیغ در جامعه دینی میبایست علاوه بر تناسب با فرهنگ و آموزههای دینی جامعه و برخورداری از صراحت و گویایی لازم، از مشخصهها و ویژگیهای یک اثر هنری نیز برخوردار باشد. در عین حال هنر به عنوان موثرترین امکان جهت انتقال پیام چنانچه به درستی با آموزههای دینی عجین شود میتواند بهترین وسیله برای تبلیغ و اشاعه اندیشه دینی باشد و چنانچه هنرمند خالق اثر دارای اندیشه و تفکر دینی باشد اثر وی نیز خود به خود رنگ و بوی آموزههای دینی را به خود گرفته و به اثری دارای پیام دینی و به قولی مبلغ دین تبدیل خواهد شد.